درحالیکه ما در دهه اول انقلاب و تا اواسط نیمه دوم شاهد پخش برنامههای عروسکی جذاب و آموزنده نظیر خونه مادربزرگه، قصههای تابهتا، کلاهقرمزی و... از تلویزیون بودیم و این برنامهها توانسته بودند مخاطبان بسیاری را بهخود جذب کنند، ناگهان سلیقه مدیران تلویزیون عوض شد و پخش کارتونهای خارجی را در اولویت قرار دادند. هرچند که تندرویهای تلویزیون چند سال بعد جنبه معتدلتری بهخود گرفت اما همین وقفه باعث شد تا تولید برنامههای عروسکی فاخر در تلویزیون متوقف شود و ما فقط شاهد تولید آثاری یکنواخت و دمدستی در تلویزیون باشیم.
بهنظر میرسد در شرایطی که تلویزیون یک شبکه اختصاصی ویژه کودکان دارد و یک شبکه نیز ویژه پخش انیمیشن راهاندازی شده، بخش برنامههای عروسکی فاخر که از تاثیرگذاری بالایی هم برخوردار هستند، دوباره فعال شود و پتانسیلی که در این زمینه در کشور وجود دارد، دوباره مورد استفاده قرار گیرد.
اما درباره افول برنامههای عروسکی در تلویزیون، محمد اعلمی که سالهاست در تولید برنامههای عروسکی دست دارد و امسال شاهد هنرنمایی شاگردانش در مجموعه نوروزی کلاهقرمزی بودیم، میگوید: بهنظر من این مسئله دو دلیل عمده دارد؛ اول اینکه کارهای تکمحوره و تکپرسوناژ عروسکی به سوی کارهای زنده پیش رفته و قاعدتا در این برنامهها زمان و فرصت جبران خطاها نیست و عروسک تبدیل به کاراکتری میشود که در برنامهای، نمایشی را اجرا کند و برود و جای آزمون و خطا نیست؛ اگر هم خطایی روی بدهد جای جبران نیست تا برنامه بعدی. دوم اینکه قضیه عروسک، ساخت آن، عروسکگردانی و... دیگر تخصصی نیست. مقصر هم صداوسیما و تهیهکنندهها هستند که بودجه کمی به چنین برنامههایی میدهند. تهیهکننده مجبور است سراغ کسی برود که کار را با قیمت ارزانتری انجام میدهد و دیگر برایش کیفیت مهم نیست بلکه کمیت اهمیت دارد. در این میان هم سراغ دانشجویی میرود که تازه فارغالتحصیل شده و دستمزدش پایینتر است. همینها منجر میشود تا کار عروسکی افت کند.
اعلمی همچنین درباره عدمخلاقیت و نوآوری در ساخت سریالها نیز عنوان میدارد: الان بهخود من که زنگ میزنند، میگویند پول کم داریم، عجله هم داریم، یک عروسک هم میخواهیم. این جملات برای من بسیار کلیشهای شده است. در چنین شرایطی یا من باید بگویم که خیر، من نمیسازم که معمولا به سفارشدهندگان برمیخورد و میگویند شما نمیخواهید با ما همکاری کنید، درحالیکه اینطور نیست. در زمان کم امکان خلاقیت وجود ندارد. بعضی حتی نمیدانند که عروسکهای تلویزیونی با دست ساخته میشوند و قالب ندارند که به سرعت آنها را تحویل بدهیم. اگر کار نکنم که بیکار میشوم و درآمدی ندارم. اگر بخواهم بهدنبال تکنیک نو باشم که باید قیمت را بالا ببرم و آن را هم سفارشدهندگان نمیخواهند. اگر من بگویم که عروسکی میسازم که پلک میزند یا کمی مکانیکی است ولی گرانتر میشود، میگویند خیر ما همان عروسک قدیمی را میخواهیم.
حتی کسانی که برنامهها و سریالهای طولانیمدت میسازند، هم همان شیوه سنتی را بیشتر میپسندند؛ مانند همان عروسک پنگول در شبکه تهران؛ تا به حال چهار بار ساخته شده و همان است. وی در پاسخ به این پرسش که برخی فکر میکنند که برنامههای عروسکی از مد افتادهاند نیز میگوید: برنامههای عروسکی همواره مخاطب خود را دارد. هرچند که جایگاه سابق را ندارد ولی حداقل جایگاه خود را دارد و برای کودکانی که بهترین کارتونها را میبینند باز هم جذاب است. بهنظرم برای برون رفت از این جریان، مدیران و مسئولان این بخش باید جلسهای با سازندگان برنامههای اینچنینی داشته باشند و مشکلاتشان را بررسی کنند. من سر کار زیزی گولو بودم، آن زمان، وقت داشتیم که روی تک تک پلانها و سکانسها کار کنیم و روزی پنج دقیقه میگرفتیم، درحالیکه الان اینطور نیست و زمانی وجود ندارد که به خلاقیت کار فکر کنی.
اما در همین رابطه عادل بزدوده که نام او تقریبا برای تمام کودکان دهههای۵۰ و ۶۰ آشناست و همه اسم او را بهعنوان عروسکساز یا عروسکگردان در تیتراژ مجموعههای عروسکی فاخر به یاد دارند، عنوان میکند: این مبحث باید کارشناسی شود که چرا در یک نسل و موقعیتی کارهای عروسکی به زیباترین شکل انجام میشده و خواهان داشته ولی الان مدتی است که در آن وقفه افتاده است. مهمترین دلیلش میتواند مدیر آن بخش از شبکه باشد، دوم زیرمجموعه اتاق فکرهایی که آن مدیر برای تولید انبوه کارهای تلویزیونی انتخاب میکند از اهمیت بالایی برخوردار است که در آن اتاق فکر بهاحتمال قریب به یقین کارشناس خبره و فاخر وجود ندارد که دغدغه سریالهای عروسکی را مطرح کند و در واقع به مدیر شبکه و آن بخش کمک کند که در برنامهریزیهای کلانش بودجهای را برای بخش تولید سریالهای عروسکی درنظر بگیرد. بنا بر این وقتی اتاق فکر مجموعه آدمهای غیرمتخصص در عرصه سریالسازی هستند، تبعاتش هم آنچه میشود که میبینیم و دیگر هیچ جریان برنامه عروسکی راه نمیافتد. آخرین سریال عروسکی که از تلویزیون پخش شد و آن هم به شکل بسیار ناجوانمردانهای ذبح شد، سریال موش نمکی بود که به گفته مدیر آن زمان تلویزیون پرخرجترین سریال عروسکی بود که متأسفانه در ایام عید به شکل بسیار خامی پخش شد و هیچ جذابیتی برای مخاطب خردسال و نوجوان نداشت.
الان وقتی ما به وقار و قدوبالای تلویزیون نگاه میکنیم میبینیم که جای برنامههای عروسکی بسیار خالی است و در این میان بچهها متضرر شدهاند. بچههایی که با دیدن سریال خونه مادربزرگه، مدرسه موشها، زیزی گولو و... کیف میکردند، دیگر طعم لذت را نبرده و میرود سراغ بازیهای خشن و ضدفرهنگی. چهکسی باید به این مسائل جواب بدهد؟
وی در ادامه سخنانش با بیان اینکه آدمهایی نظیر من که 40سال سابقه کار دارند، بسیار پختهتر هستند اما امروز دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند درحالیکه توانمندی ما بسیار بیشتر شده است و الان موقع استفاده از تجربیات امثال من است، تصریح میکند: هر سال دوستان به سراغ آقای طهماسب میروند که با برنامهای هم سر بزرگترها و هم سر کودکان ما را گرم کند. آیا واقعا همین است ظرف و ظروف ما برای کودک و نوجوان؟ پس 365روزمان را تبدیل به 13روز کنیم. در طول سال چه اتفاقی باید برای بچهها بیفتد؟
نمیخواهم بگویم همه از روی عدمشناخت است اما باید توانمندی را درست تقسیم کنند. این توانمندی هم نیرو و استعداد است و هم بودجه. بهنظر من باید بیشترین هزینه به بخش کودک اختصاص داده شود چون اینها هستند که بزرگ میشوند و آینده این مملکت را در دست میگیرند. جایگاه برنامههای عروسکی در شبکه دو سیما بهعنوان شبکه کودک کجاست؟ ما آستینهایمان را بالا زدهایم و آماده کار هستیم. من اعلام میکنم که عادل بزدوده و گروهش آماده است که در سریالهای عروسکی کار کند تا سراسر ایران از آن استفاده کنند.
در زمان حیات کاری ما در تلویزیون تهیهکننده دارای اندیشه و تفکر مدیریتی و پشتیبانیکننده بود ولی الان اینطور نیست و از ادبیات نمایشی برای کودک خبر ندارند. در زمان ما تهیهکننده میدانست که چه چیزی را طلب میکند ولی الان اینطور نیست. مثلا در زمان ساخت خونهمادربزرگه ما مباحث بسیار زیادی داشتیم که اصلا اینها چه شکلی باشند. زیزی گولو ماحصل چهارماه جلسه و اتاق فکر بود. همه هم ملزم بودیم که بدانیم چه داریم میسازیم با چه تبعات مثبت و منفی در جامعه. اما الان تهیهکننده زنگ میزند و سفارش عروسک میدهد و دیگر مباحث روانشناسانه و جامعهشناسانه مطرح نمیشود. ما آن زمان خود را ملزم میکردیم که در اینباره فکر کنیم.